متن ترانه ی آهنگ آخرین نفس :
تو نگو که خیال محاله
رفتنت واسه این دل تنها
یه سوال بیجوابه
مثل خوابه یه عذابه
نمیدونی چه تیره و تاره
حال قلبی که از تو و دوری
بیقراره… بیقراره
نگو دیره… که میمیره
آخرین نفسامه و بیتو دارم حس میکنم که میمیرم
لااقل بذار این دم آخر از چشات همه چی رو بگیرم
توی لحظهٔ خستهٔ دلخوشی که تو بینفسی منو میکشی
کاش بهم دل خستمو پس بدی یا به قلب یخی تو نفس بدی
همه باور و ترسم از اینه که بیاد رو به روم و بشینه
غم و درد چشامو ببینه بگه حال و روالش همینه
گاهی میگذرم از همه دنیا مثل قایقی از دل دریا
که یه لحظه چشاتو بندی بخندی… بخندی
آخرین نفسامه و بیتو دارم حس میکنم که میمیرم
لااقل بذار این دم آخر از چشات همه چی رو بگیرم
توی لحظهٔ خستهٔ دلخوشی که تو بینفسی منو میکشی
کاش بهم دل خستمو پس بدی یا به قلب یخی تو نفس بدی
به قلب یخی تو نفس بدی…