که دنیاتو آتیش زدم
حقمه نفرینم کنی
که با تو راه نیومدم
تو عاشقم بودیو من
بی اعتنا بودم به تو
حالا توی تنهاییام
حس می کنم نبــــــــــــوووودتوووو
منو نبخش که چشماتو
بارونی کردم همیشه
تورو توی غصه و غم
زندونی کردم همیشه
صداتو از یاد بردمو
خالی شدم از عشق تو
تو گریه میکردی و لی
من نشنیدم حق حقتو
اینکه هر کاری در توانت هست براش انجام بدی...
آخرش برگرده بگه
مگه من ازت خواستم.....
هنوزم سعی می کنی از تو رفتارش و حرفاش
یه نکته ای پیدا کنی، که به خودت تَلقین کُنی
داره به تو فکر می کنه...
پسر به بابا : بابا میشه بپرسم شما ساعتی چقدر پول در میارین ؟
.
.
.
.
.
پدر : تو نباید دخالت کنی توی این مسائل ! ولی من ساعتی 10 هزار تومان در میاریم.
پسر : بابا میشه 5 هزار تومان ازت قرض بگیرم ؟
پدر : برای این پرسیدی ؟ نه نمیشه تو پول نیاز نداری ( با حالت عصبی )
پسر بدون اینکه چیزی بگه سرشو میندازه زیر و میره توی اتاقش ... پدر با خودش فکر کرد "چرا من عصبانی شدم ؟ " باید بفهمم
واسه ی چی بچه ی 10 ساله 5 هزار تومن پول میخواد !
در اتاق پسر باز شد ...
پدر : پسرم ببخشید عصبانی شدم بیا این 5 هزار تومن اما اول بهم بگو واسه ی چی میخوای این پولو؟
پسر در حالی که 4 هزار تومن پول از زیر بالشتش بیرون میاورد ... : پدر پولم کمه ... میشه بهم تخفیف بدی ؟
پدر با تعجب : تخفیف ؟ واسه ی چی ؟
پسر : میشه بجای 10 هزار تومن 9 هزار تومن بگیرین و 1 ساعت مال من باشی فردا شب ؟ میخوام فردا شب با هم شام
بخوریم ...
پدر سرشو زیر انداخت و اشک از چشماش سرازیر شد...
گفت : دوستت دارم، هر چی گشتم مثه تو پیدا نشد !!
گفتم :خوب گشتی !!؟؟؟
گفت : آره !! ..
گفتم : اگه دوستم داشتی ، نمی گشتی .!!!!!
نـم نـم بـــاران..
یـک جـــاده بـی انتهـــا ..
دســت در دســت هــــــم ..
بــــــدون چتــــــــر.. !
زیــر بــــاران..
خیـــس خیـــس ...!!
ناله ام سکوت باشد.
گریه ام لبخند..
و تنها همدمم ، سیــــــگار.....................!!!!!!
وقتی کسی بهت میگه دوست دارم .
لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری...!
حال و روز کسی را که دیگر هیـــــــــــچ نگاهی دلش را نمی لرزاند..؟
اگر یکی رو داری که حرفهای دلتو میتونی بهش بگی بدون اینکه منتی بزاره و نصیحتت کنه قدرشو بدون...
کاش یکی بود که میتونستم با گفتن حرفهای دلم کمی سبکتر بشم
همین...!!
این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزش ات نیست
آنقدر بی ارزشی که خیلیها اندازه تو هستند . . .
همیشه هم offline بودن به معناى busy بودن نیست...
شاید دیگه منتظر کسى نیستی و حــوصله خودتم نداری...!!!
یادم باشه من تنهام
یادم باشه که آدمها به عشق میخندن
یادم باشه که به دنیا نیومدم تا به ارزو هام برسم
یادم باشه که یادم نره ...
اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ...
زیرا اینها وقتی می شکنند ،
صدا ندارند ...
اما درد بسیاری دارند ... !
وقتی که میبینم کسی که تمام دنیای من بود
اکنون منت دیگری را میکشد... !!!
خون تو نوشت معنی یاری را
ای کاش که آب کربلا می آموخت
آن روز زچشمت آبرو داری را ..
خودِ خدا هم بیاید تا خوش بگذرد و لحظه ای
فراموش کنی
فایده ندارد ...
تو دلت تنگ است ...
دلت برای همان یک نفر تنگ است
و حساب کتاب می کنند !
و آن روز تو باید تاوان آنچه با من کردی را بدهی ...
فقط نمی دانم ،
تاوان دادن آن موقع تو ؛
به چه درد من می خورد ...
همان راهی که تو همیشه از آن میرفتی.....
شاید دوباره همدیگر را دیدیم.
همهچیز را در آغوشِ من جا گذاشتی
مثلِ مسافری...
که تمامِ زندگیاش را
در یک ایستگاهِ بینِ راهی جا میگذارد!
شیشه ی مشروب رودید ولی چیزی نگفت، فقط گفت یه پیک به سلامتیه عشقم بزنید امشب عروسیشه...
داشتَم به مَغزَم فِشار می آوُردَم
تو کی هَستی اَصلاً ؟
هیچ فایده ای ندارد!
باید آنها را،
روی سنگفرش خیابان نوشت...
شاید رهگذری خواند
دلش تپید،...
ماند و نرفت.
وگرنه،
گفتن های من،
همه را مسافر کرد...
چرا میخنــــدی بگو ما هــــم بخنـــدیم…
اما هرگــــز نگفتــن:چرا غصــــه میخوری بگـــو ماهــم بخــوریم…
در یک ساعت می شه یک نفر رو دوست داشت
و در یک روز فقط یک روز می شه عاشق شد
ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد ...!!
می خواهم بروم دور، خیلی دور،
یک جایی که خودم را فراموش بکنم...
فراموش بشوم، گم بشوم، نابود بشوم...
کمی تنها ،
کمی بی کس ،
کمی از یادها رفته ،
خدا هم ترک ما کرده ،
خدا دیگر کجا رفته !!!
نمی دانم ....مرا آیا گناهی هست؟
که شاید هم به جرم آن غریبی و جدایی هست؟
مرا این گونه باور کن..