-
بدون شرح
دوشنبه 25 آذرماه سال 1392 14:29
بــــرای هــــرزگــی ، هــــزار راه هــســــت . . . . امـــا هـیــچ کــــدام بــــه انـــدازه . . . . تــــظـــاهـــر بـــه "پـــاکـــدامــنــی" کــثـیــف نـیـســـت !
-
خدایـــــــا ،
دوشنبه 25 آذرماه سال 1392 14:25
مــــن اگـــر بــــد کـــردم ، تـــو را بنــده دیــگر بسیــار اســـت ، تـــو اگـــر بــــا مــن مـــدارا نکنـــی ، مـــرا خـــدای دیـــگر کجـــاست؟
-
ترس از دادنت
یکشنبه 24 آذرماه سال 1392 21:32
ما آدما وقتی عاشق می شیم به جای این که از بودن با عشقمون لذت ببریم ، ترس از نبودنش داغونمون می کنه ..! شکاکمون می کنه ؛ بد دل می شیم بد خُلقی می کنیم دعوا می شه ؛ بی احترامی می شه قهر می کنیم و سرد و سردتر می شیم ... اینا همش به خاطرِ ترسِ از دست دادنه..
-
چه شـباهـت متـفـاوتی بـین ماسـت...!!!
شنبه 23 آذرماه سال 1392 18:38
تـو، دل شـکـسـتـه ای... من، دلــشــکـسـتـه ام...
-
خدایـا یـادتـه ... ؟!
شنبه 23 آذرماه سال 1392 18:34
دسـتـشـو گـرفـتـم آوردم پـیـشـت ... گـفـتـم : مـن فـقـط ایـنـو مـیـخـوام ... گـفـتـی : ایـن کـمـه ! بـهـتـر از ایـنـو بـرات گـذاشـتـم کـنـار ... پـامـو کـوبـیـدم زمـیـن و گـفـتـم : هـمـیـنـو مـیـخـوام ... گـفـتـی : آخـه نـمـیـشـه ! قـول ِ ایـنـو بـه یـکـی دیـگـه دادم . . .
-
همه میگن :
شنبه 23 آذرماه سال 1392 16:48
اونیکه رفته حتما دوستت نداشته...لیاقتت رو نداشته..بهتر که رفت.. کاش میشد به همه گفت به همه ثابت کرد: که هنوز صدای دوستت دارم هاش تو گوشم زنگ میزنه...... که هنوز عطر تنش تمام مغزمو پر کرده..... که هنوز...که هنوز .... گفتنش فایده ای نداره اون خیلی وقته رفته و من همیشه دلتنگشم...
-
می نشینم پشت تنهائی
جمعه 22 آذرماه سال 1392 20:10
مثل پیکرتراشی که از دل سنگ... ونوس را نجات می دهد تو را در خیالم کنده کاری می کنم و آخر سر یک کوچه باغ سیب یک پنجره مهتاب یک نیمه شب باران یک خیابان چراغ یک نیمکت قرار یک کافه تانگو یک آغوش عشق از پای تو جارو می کنم در غبار دلتنگی ...
-
مگر خودت نگفتی خداحافظ؟
جمعه 22 آذرماه سال 1392 13:50
پس چرا وقتی گفتم"به سلامت" نگاهت تلخ شد؟ برو به سلامت دیگر هم سراغم را نگیر! خسته تر از آنم که بر سر راهت بنشینم و دلیل رفتنت را جویاشوم...
-
یادت باشد ....
جمعه 22 آذرماه سال 1392 11:47
هر داشته ای را به هر نداشته ای نفروش ! گاه اگر نداشته هایت را بدست آوری ، . حسرت داشته هایی را می خوری ؛ که ارزان فروختی ... !!!
-
خدایا به تو سپردمش نگهدارش باش؛
جمعه 22 آذرماه سال 1392 11:45
اما ازت می خوام, یه روز یه جای زندگیش, بدجوری یادِ من بندازیش ...!!!
-
وای حرف عالمیه بخداااااااااااااااااا
پنجشنبه 21 آذرماه سال 1392 20:35
خیلی باید بی معرفت باشی که نفهمی پشت جمله:"ترکم نکن من بی تو می میرم" چه غروری شکسته شده بخاطر دوست داشتنت.
-
گاهی دلم برای همه ی روزهایی که خود را ندیده ام تنگ می شود
پنجشنبه 21 آذرماه سال 1392 18:42
گاهی خسته می شوم از خودم از این همه همه جا بودن و برای خود نبودن گاهی دلم می سوزد برای کسی که سایه اش همیشه با من بود اما خودش را ندیدم آری دلم برای خودم می سوزد
-
شک نکن عزیزم
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1392 15:50
وقتی خودت کمرنگ میشی ، یکی دیگه خودش و پر رنگ می کنه تو زندگیم ! پس یادت باشه اگه دور بشی عاشقت هم که باشم ؛ به تمام عاشقانه هایمان پشت خواهم کرد و فراموشت می کنم !!! چون: " بیزارم از بودن هایی که با نبودن فرقی ندارند!" به همین سادگی. . . .
-
lگه خیانت نکردم،
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 21:07
فکر نکن نمیتونستم،اتفاقا خیلی ها دور و برم بودن... اگه خوب بودم،فکر نکن خوبی از خودت بود،خوبی تو ذاتم بود... اگه بردمت بالا،فکر نکن چیزی بودی،میخواستم هم قد خودم شی... اگه تک پر بودم،فکر نکن پریدن بلد نبودم،فقط میخواستم با تو بپرم... اگه دلمو فقط به تو دادم،فکر نکن تو عالی بودی،دلم راضی نمیشد... اگه واسه دیدنت لحظه...
-
ﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﮐﻪ …
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 20:35
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﯽ .. ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﯽ ﺩﻭﺳـــﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ .. ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﻓﺪﺍ ﮐﻨﯽ .. ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﻠﻘﺖ ﮐﺴﯽ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﮕﻦ ﻋﺸــــــــــﻖ ﺣـــــﺲ ﻗﺸﻨﮕﯿﻪ ! ﻣﮕﻪ ﻧﻪ؟
-
ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩمو ﺳﺮﮔﺮﻡ ﮐﻨﻢ ..
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 19:27
ﺑﺎ ﻧﺖ .. ﺑﺎ ﮔﻮﺷﯽ .. ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺑﻪ بی خیالی ﺑﺰﻧﻢ ﻭ ﺑﮕﻢ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ .. ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﮕﺬﺭﻩ ﺗﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ کنم ؟ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﺟﺎﯼ ﺧﺎلیت .. داره ذره ﺫﺭﻩ ﻧﺎﺑﻮﺩﻡ می کنه ...
-
نگران نباش
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 19:25
حال من خوب است بززگ شده ام... دیگر انقدر کوچک نیستم که در دلتنگیهایم گم شوم آموختم که دیگر دلم برای"نبودنت"تنگ نشود... راستی راستی دروغ گفتن را نیز خوب یاد گرفته ام... حال من خوب است... خوبه خوب.
-
چقدر سخته …
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 18:40
بعد از پشت سر گذاشتن کلی خاطره قشنگ با بی اعتنایی و بی تفاوتی بهت بگه .. هرجور راحتی … کسی مجبورت نکرده بمونی !!
-
رها کردن کسی که برای شما ساخته نشده ؛
دوشنبه 18 آذرماه سال 1392 21:37
یعنی رسیدن به این درک : که برخی آدمها ، بخشی از سرگذشتتان هستند ! نه بخشی از سرنوشتتان ... !!!
-
چقدر خوبه بعضی از آدما بدونن :
دوشنبه 18 آذرماه سال 1392 18:13
که اگه چیزی رو به روشون نمیاری از سادگیت نیست ! شاید داری جون میکنی ، حرمت یه روزایی رو نگه داری که اونا یادشون رفته ... !!!
-
یادم باشه
یکشنبه 17 آذرماه سال 1392 19:41
یادم باشه با هیچکس از احساسم حرف نزنم یادم باشه من تنهام یادم باشه که آدمها به عشق میخندن یادم باشه که به دنیا نیومدم تا به ارزو هام برسم یادم باشه که یادم نره ...
-
تنهایی یعنی :
یکشنبه 17 آذرماه سال 1392 11:56
خیلی دلم میخواد به بعضی از آدما که بعد از یه مدت باهام تماس میگیرن و میپرسن خوبی؟ چه خبر؟ بگم این چیزا رو ول کن بگو چی میخوای.......!!
-
امیدوارم سهم هیشکی مثل من نشه !!
جمعه 15 آذرماه سال 1392 12:52
تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد از عاشقی تباهی از زندگی مصیبت از دوستی شکست و از سادگی خیانت !!
-
قصه از آنجا شروع شد که
جمعه 15 آذرماه سال 1392 12:09
از “عادت کردن” فرار کردیم و به “فرار” عادت کردیم !
-
خدایا:
جمعه 15 آذرماه سال 1392 12:08
کاش هرگزکسی را به آنچه که قسمتش نیست عادت ندهی!!
-
می دونی ؟!
جمعه 15 آذرماه سال 1392 12:07
دلم یک اومدن می خواد ،یک اومدن خیــــلی ســـاده.... بی هیچ حرفـی و رفتنی و یک همدم که خیانت بلد نباشــه ! همـــــــــین.....!!
-
چــقدر تــنهام من...
جمعه 15 آذرماه سال 1392 12:07
دیوونه ای تنها هستم کــه دلنوشته هاش.. دســت بــه دســت همه میچرخه !!! یه عده ای رو عاشق میکنه و باعث سبک شدن بعضی ها میشه.. ولی میدونم بــه دســت تــو ،هرگز نـمــیرســه ! چقدر "تلخــــــه".....
-
دل شکسته
پنجشنبه 14 آذرماه سال 1392 18:08
رفت و گفت خدانگهدارت.... برو ولی اگر سر راهت خدا را دیدی بگو: دل شکسته نگهدار نمیخواهد.....
-
پشت تلفن مرا جوابم کردی
جمعه 1 آذرماه سال 1392 23:13
گفتی به سلامت و خرابم کردی یک مرتبه من تمامِ قد لرزیدم آن دم که مرا شما خطابم کردی بغضی به نواحی ی گلویم چرخید وقتی که غریبه ای حسابم کردی گفتم که دلیل رفتنت آخر چیست؟ گفتی که خداحافظ و آبم کردی
-
تنهــایـم ...
شنبه 18 آبانماه سال 1392 23:14
اما دلتنگ آغــوشی نیستــم... خستــه ام ... ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم... چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز... ولــی رازی نـدارم... چــون مدتهــاست دیگــر کسی را "خیلــی" دوست ندارم. ...!!